فروید ترس را منشاء اعتقاد به خدا می داند قبل از او هم شاعر رومی بنام تیفوس لوکرتیوس این عقیده را داشته است.خلاصه
نظریه :ترس از عوامل طبیعی موجب شده انسانها برای همه عوامل طبیعی هراس آور ،منشاءمشترکی ساخته اورا خدا بنامند نقد نظریه :۱-این دیدگاه در حد یک احتمال است و هیچ دلیلی بر اثبات آن وجود ندارد۲-عوامل منشاء ترس عبارتند از :الف:عدم آگاهیب:عدم توانایی جسمی روحی الف: عدم آگاهی انسان در برابر بسیاری از چیزهایی که نمی شناسد احساس ترس می کند وبخاطر همین هرچه بر آگاهیهای او افزوده می شود ترس او نیز کاهش می یابد.مثلا کسی که بیمار شده وعلت آنرا نمی داند همواره دچار رنج است .زیرا او دهها احتمال در مورد بیماریش می دهد .اما همینکه از علت بیماریش آگاه شد و فهمید که چیز مهمی نیست ترس او از میان می رودب:عدم توانایی جسمی روحی اگر فردی دچار بعضی از عوارض روحی شود ،همواره می ترسد اما کسانیکه از سلامت روان برخوردارند در برابر بسیاری از خطرات ترس به خود راه نمی دهند .اکنون با توجه به نظریه فروید اگر با افزایش آگاهی وسلامت روانی،ترس از میان برود ،معلول که همان گرایش به خدا هست ،باید از میان برود.به بیان دیگر اگر کسی هیچ ترسی نداشته باشد باید ایمان به خدا هم نداشته باشد .ویا اگر در اثر آگاهی توانایی روحی ترسش زایل شده باشد می بایست هیچ گونه اثری از گرایش به خدا در وی وجود نداشته باشد .درحالیکه همواره بر خلاف این مشاهده میشود.۳-به فرض که همه یا گروهی از انسانها در اثر ترس به خدا گرایش پیدا کرده باشند ،به لحاظ منطقی نمی توان نتیجه گرفت خدائی وجود ندارد و همه ادیان پوچ و باطلند.نهایت چیزی که این دیدگاه بر فرض صحت اثبات می کند اینست که انگیزه مردم در دین داری واعتقاد به خدا ،نادرست است واین غیر از تقویت ایمان...
ادامه مطلبما را در سایت تقویت ایمان دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : khamin1338 بازدید : 45 تاريخ : چهارشنبه 14 دی 1401 ساعت: 12:22